مشکلات روانی
خوب مانده! یعنی توی ایران – بزنیم به تخته – خوب مانده و چهره و قیافه اش به 22 ساله ها می خورد اما دستکم 31 سال را شیرین دارد! سال 1986 به سفارش شرکت «فورد» و به وسیله ژاپنی ها به نام «مزدا 121» تولید شد و همزمان در آمریکای شمالی « فورد فستیوا» نام گرفت. نوزاد و محصول مشترک آمریکایی و چشم بادامی ها اما از همان آغاز حیات انگار به بیماری «سندرم عدم ایمنی» مبتلا بود. یعنی با وجود قیمت مناسب و استقبال زیادی که از آن شد ، ناامن ترین خودروی آمریکا لقب گرفت تا سازمان ایمنی بزرگراههای آمریکا در همان سال نخست زاده شدن و سپس راه افتادن این طفل ، جلوی تولیدش را بگیرد و لابد سبب شکل گرفتن مشکلات روحی و روانی برای شخصیت این کودک شود. مشکلاتی که پس از 31 سال هنوز که هنوز است گریبان «پراید» را رها نکرده و متخصصان روانپزشکی صنعت خودرو از آن با نام «عقده خود کم ایمنی بینی» یا چیزی توی همین مایه ها یاد می کنند!
خانه پُرَش 3 میلیون تومان
البته نه به سرعت کشور ما ولی در ژاپن ، استرالیا و آمریکا همان یک سال نخست تعداد زیادی از آن تولید شد و به فروش رفت. 31 سال پیش ، داشتن یک خودروی صفر برای کم درآمدها و قشر دانشجو یک رؤیای دست نیافتنی بود و «پراید» با همه مشکلاتش به دلیل قیمت مناسب ، این رؤیا را برای جوانان این کشورها دست یافتنی کرده بود. حیف که آمریکایی ها به خاطر مشکل بی اهمیت ایمنی ! تولیدش را ممنوع و امتیازش را به «کیا موتورز» کره جنوبی فروختند تا کره ای ها تولید آن را ادامه بدهند و در نهایت سال 2001 امتیاز تولید آن را به صورت کامل به «سایپا» ی ایران بفروشند. سال 1369یا 1368- به گمانم – در نمایشگاه خودروی تهران نخستین مدلهای «پراید» که صد درصد وارداتی بود را با چشمهای حیرت زده دیدم. روی تابلوی کنارش مشخصات خودرو و برنامه نمی دانم چند ساله انتقال تکنولوژی اش به کشور نوشته شده بود و قرار بود با قمیت 5/2 تا 3 میلیون تومان همه ایرانی ها را ماشین دار کند.
دشمن چابک «پیکان»
وقتی خودمان شروع به بازتولیدش کردیم نه قیمتش مثل خارجی ها و قولهایی که داده بودیم، شد و نه کیفیت و تنوع تولیدش. نه تنها برای جوانهای اوایل دهه 70 که برای خانواده های ایرانی ، پراید کولر دار باقیمت 5 میلیون تومان و بالاتر، کماکان رؤیای دست نیافتنی یا دیر دست یافتنی بود. نامش را از «پراید = غرور و افتخار» به «نسیم – صبا) تغییر دادیم اما ایمنی اش را دست نزدیم. در عوض تا دلتان بخواهد تولیدش کردیم و البته کیفیتش را هم با دستکاری به پایین ترین حد ممکن رساندیم. تکثیر پراید در ایران آنقدر سریع بود و شگفت آور بود که در وهله اول کره ای ها را متعجب کرد و در مرحله بعد «پیکان» قدیمی ، سر به زیر و آرام را از گردونه رقابت حذف کرد.
پراید ما، پراید آنها
بی انصافی است که بگوییم با همه تغییراتی که «پراید» های کره ای کردند و تبدیل به «ریو» های قدیمی و اینک جدید شده اند، پراید های وطنی هیچ تغییر نکرده اند. به جز تغییر نام به « نسیم – صبا» که البته کسی آن را به کار نمی برد ، تغییر چراغ ، سپر ، تقویت درها ، فرمان هیدرولیک ، کیسه هوا و مدلهای 110 ، 121 ، 131 ، 141 و... از جمله تغییرات این خودروست. راستی تغییر کیفیت را هم که سال به سال کاهش پیدا کرده ، فراموش کردم!
در خدمت صنعت گردشگری
لابد می پرسید به جز تبدیل آن به «ارابه مرگ» در این سالها دیگر با «پراید» چه کردیم؟ صادرات به ونزوئلا ، سوریه و عراق را فراموش کرده اید؟ یعنی خدمتی که پراید به گردشگران ایرانی کرده همین است که با دیدن انواع آن در این کشورها بلافاصله یاد کوچه و خیابانهای ولایت خودمان می افتند که هر طرف سرت را بچرخانی محال است نوک دماغت به یکی از انواع پراید برخورد نکند! خب... با این حساب ، آیا جناب «پراید» با این شخصیتِ شخیص و سرشناس ،حقش نبود که برایش «گزارش از شخص» نوشت؟ باور کنید دقیقاً با همین توجیه و تفسیرهایی که برای شما نوشتیم - البته با پیاز داغ و مخلفات بیشتر- سردبیر را هم راضی کردیم به چاپ این مطلب!
نظر شما